مرداد 91 - به یاد رزمندگان لشکر 41 ثارالله (بزمان)
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر تو به زندگى پشت کرده‏اى و مرگ به تو روى آور است پس چه زود دیدار میسر است . [نهج البلاغه]
مشخصات مدیروبلاگ
 
مسعود میرزاده[158]
دین دار آن است که در کشاکش بلا دین دار بماند وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح، چه بسیارند اهل دین.

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی کانون مسجد فاطمیه شهید یه ###@وطنم جزین@### سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شهدای مهاجر شرق کلبه درویشی یادداشت های حبیب اله حاجی زاده سرچشمه عدالت و فضیـلت مهــدی (ع) است تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر .: شهر عشق :. بازگشت نیما عشق سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir دانلود سوالات کارشناسی ارشد رویابین نمی دونم بخدا موندم کوثر ولایت احساس ابری از یک انسان * امام مبین * دوستانه شهدا شرمنده ایم دکتر علی حاجی ستوده جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira آخرالزمان وب سایت شهید کاظمی دیر تش باد ( کوچکترین مدرسه دنیا ) بچه های قلم شهید محمد عبدی نگارنامه فرزندان عاشورا اسپیدز - تمدن خاموش افلاکیان رایحه ظهور کانون وبلاگ های مهدوی موعود وب سایت ختم صلوات شناخت رهبری ساجد ( سایت جامع دفاع مقدس ) پایگاه اطلاع رسانی سپاه سلمان سایت خبری روابط عمومی سپاه پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت تبیان کتاب اول وزارت دفاع شهاب مرادی همشهری آنلاین صدا و سیما فرهنگ نیوز خورشید نیمه شب شهدای گمنام bazman آفتاب پنهان تبیان انجمن عدالت ( شهدای ترور ) راسخون امید وصل فهرست وب سایت ها سایت جامع فرهنگی شهید آوینی برنامه زاویه جامانده ثارالله(خاطرات جنگ از زبان کوچکترین رزمنده جنگ) ابوتراب - سایت تخصصی امیرالمومنین (ع) امانتدار امام

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند... 
لباس پوشید و راهی مسجد شد اما در راه زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. 
لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی مسجد شد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! 
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی مسجد شد. 
در راه با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. 
مرد از او تشکر کرد و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه دادند. 
همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست کرد تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. 
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری کرد !!! 
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار کرد و مجدداً همان جواب را شنید ! 
مرد اول تعجب کرد که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند!!! 
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) 
مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح داد: 
من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم! وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. 
من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه با جدیت بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به مسجد مطمئن ساختم...!

....... نکته اخلاقی: کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید.

برگرفته از وبلاگ : http://osveha.parsiblog.com/Posts/124/


91/5/10::: 9:28 ع
نظر()